معنی فارسی inaptitude

B1

عدم توانایی یا شایستگی در انجام کارها.

Lack of ability or skill; incompetence.

noun
معنی(noun):

The quality of being inapt.

example
معنی(example):

ناتوانی او در ریاضی در نمراتش مشخص بود.

مثال:

Her inaptitude for math was evident in her grades.

معنی(example):

ناتوانی با تمرین قابل بهبود است.

مثال:

Inaptitude can be improved with practice.

معنی فارسی کلمه inaptitude

: معنی inaptitude به فارسی

عدم توانایی یا شایستگی در انجام کارها.