معنی فارسی inarched
B1به حالتی که یک ساختار قوس دار به سمت داخل شکل گرفته است، اشاره دارد.
Having a curved shape that bends inward.
- verb
verb
معنی(verb):
To graft by uniting, as a scion, to a stock, without separating either from its root before the union is complete.
example
معنی(example):
سقفی که به سمت داخل کج شده بود، سیلوتی منحصر به فرد به ساختمان داد.
مثال:
The inarched roof gave the building a unique silhouette.
معنی(example):
طراحی کج شده به سمت داخل پنجره باعث میشد نور بیشتری وارد شود.
مثال:
The inarched design of the window allowed more light to enter.
معنی فارسی کلمه inarched
:
به حالتی که یک ساختار قوس دار به سمت داخل شکل گرفته است، اشاره دارد.