معنی فارسی inauguratory

B2

افتتاحی، مربوط به آغاز یک رویداد یا پروژه.

Pertaining to an inauguration; ceremonial or formal.

example
معنی(example):

سخنرانی افتتاحیه الهام‌بخش و امیدوارکننده بود.

مثال:

The inauguratory address was inspiring and hopeful.

معنی(example):

جلسه افتتاحیه برای موفقیت پروژه بسیار مهم بود.

مثال:

The inauguratory meeting was crucial for the project's success.

معنی فارسی کلمه inauguratory

: معنی inauguratory به فارسی

افتتاحی، مربوط به آغاز یک رویداد یا پروژه.