معنی فارسی inaugurative

B2

افتتاحی، اشاره به چیزی که مربوط به یک مراسم آغازین باشد.

Relating to the act of inaugurating; ceremonial.

example
معنی(example):

سخنرانی افتتاحیه، تن را برای کنفرانس تنظیم کرد.

مثال:

The inaugurative speech set the tone for the conference.

معنی(example):

رویداد افتتاحیه با حضور بسیاری از شخصیت‌های مهم برگزار شد.

مثال:

The inaugurative event was attended by many important figures.

معنی فارسی کلمه inaugurative

: معنی inaugurative به فارسی

افتتاحی، اشاره به چیزی که مربوط به یک مراسم آغازین باشد.