معنی فارسی incandescency

C2

کیفیتی مشابه با درخشش، که به خاطر حرارت نور تولید می‌شود.

The quality of being incandescent or emitting light when heated.

example
معنی(example):

درخشندگی رشته برای کارکردن لامپ ضروری است.

مثال:

The incandescency of the filament is essential for the light bulb to work.

معنی(example):

دانشمندان درخشش مواد مختلف را مطالعه کردند.

مثال:

Scientists studied the incandescency of different materials.

معنی فارسی کلمه incandescency

: معنی incandescency به فارسی

کیفیتی مشابه با درخشش، که به خاطر حرارت نور تولید می‌شود.