معنی فارسی incarcerative
B1حبسآور به اقدام یا رویکردی اطلاق میشود که موجب حبس یا محدودیت آزادی فردی میشود.
Related to or having the effect of incarceration.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاست تأثیر حبسآوری بر متخلفان جوان دارد.
مثال:
The policy has an incarcerative effect on young offenders.
معنی(example):
برخی استدلال میکنند که تدابیر حبسآور برای امنیت ضروری است.
مثال:
Some argue that incarcerative measures are necessary for safety.
معنی فارسی کلمه incarcerative
:حبسآور به اقدام یا رویکردی اطلاق میشود که موجب حبس یا محدودیت آزادی فردی میشود.