معنی فارسی incarve
B1حکاکی کردن، به معنی کار کردن بر روی یک سطح برای ایجاد طراحی یا نوشتاری.
To carve a design or text into a surface, typically with tools.
- VERB
example
معنی(example):
برای حکاکی یک طراحی، به ابزار دقیق نیاز دارید.
مثال:
To incarve a design, you need precise tools.
معنی(example):
او تصمیم گرفت حروف را در سنگ حکاکی کند.
مثال:
She decided to incarve the letters into the stone.
معنی فارسی کلمه incarve
:حکاکی کردن، به معنی کار کردن بر روی یک سطح برای ایجاد طراحی یا نوشتاری.