معنی فارسی incensurably
C2به معنای به شکلی که نتوان انتقاد کرد؛ بدون عیب یا اشکال.
In a way that renders one incapable of being censured.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول رویداد به طور غیرقابل سرزنش رفتار کرد.
مثال:
He behaved incensurably during the event.
معنی(example):
فیلم به طرز غیرقابل سرزنش سرگرمکننده بود و همه را مجذوب خود کرد.
مثال:
The film was incensurably entertaining, captivating everyone.
معنی فارسی کلمه incensurably
:
به معنای به شکلی که نتوان انتقاد کرد؛ بدون عیب یا اشکال.