معنی فارسی inceration

B1

فرآیند سوختن، به ویژه زباله‌ها یا مواد دیگر.

The act of burning, especially refuse or other materials.

example
معنی(example):

سوختن زباله برای ایمنی محیط زیست ضروری است.

مثال:

Inceration of waste is necessary for environmental safety.

معنی(example):

فرایند سوختن باید به دقت تحت نظارت باشد.

مثال:

The inceration process must be monitored carefully.

معنی فارسی کلمه inceration

: معنی inceration به فارسی

فرآیند سوختن، به ویژه زباله‌ها یا مواد دیگر.