معنی فارسی incirclet

B1

حلقه یا دایره‌ای که اشیاء را در بر می‌گیرد.

A small circular band, especially one that surrounds or encompasses something.

example
معنی(example):

انگشتر یک حلقه از سنگ‌های قیمتی زیبا بود.

مثال:

The ring was an incirclet of beautiful gemstones.

معنی(example):

او در موهایش یک حلقه از گل‌ها داشت.

مثال:

She wore an incirclet of flowers in her hair.

معنی فارسی کلمه incirclet

:

حلقه یا دایره‌ای که اشیاء را در بر می‌گیرد.