معنی فارسی incitingly

B2

به طور تحریک‌آمیز یا تشویق‌کننده، که ممکن است منجر به اقدام خاصی شود.

In a manner that incites or encourages action.

example
معنی(example):

او به طور تحریک‌آمیزی صحبت کرد و از جمعیت خواست تا اقدام کنند.

مثال:

He spoke incitingly, urging the crowd to take action.

معنی(example):

نظرات او به طور تحریک‌آمیز بود و منجر به یک بحث داغ شد.

مثال:

Her comments were incitingly charged, prompting a heated debate.

معنی فارسی کلمه incitingly

:

به طور تحریک‌آمیز یا تشویق‌کننده، که ممکن است منجر به اقدام خاصی شود.