معنی فارسی incivic
B1غیرمدنی، اشاره به رفتار یا گرایشهایی که مربوط به روابط اجتماعی و شهروندی نباشد.
Not civic; lacking in the qualities or responsibilities of citizenship.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگرش غیرمدنی او به بهبود روابط جامعه کمک کرد.
مثال:
Her incivic attitude helped improve community relations.
معنی(example):
روح غیرمدنی برای یک دموکراسی سرفراز ضروری است.
مثال:
An incivic spirit is essential for a thriving democracy.
معنی فارسی کلمه incivic
:غیرمدنی، اشاره به رفتار یا گرایشهایی که مربوط به روابط اجتماعی و شهروندی نباشد.