معنی فارسی incommend
B2ستودن یا تحسین کردن کسی یا چیزی.
To praise or commend someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
معلم تصمیم گرفت که دانشآموزان را برای زحمتهایشان ستایش کند.
مثال:
The teacher decided to incommend the students for their hard work.
معنی(example):
مهم است که تلاشهایی که منجر به موفقیت میشوند، ستایش شوند.
مثال:
It is important to incommend efforts that lead to success.
معنی فارسی کلمه incommend
:
ستودن یا تحسین کردن کسی یا چیزی.