معنی فارسی incompatibles
B1افرادی که به دلایل مختلف با یکدیگر سازگاری ندارند.
Those who are incompatible with each other.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها متوجه شدند که در انتخابهای زندگی خود ناهمخوان هستند.
مثال:
They discovered that they were incompatibles in their life choices.
معنی(example):
عدم سازگاری در شخصیتهای آنها اغلب به تضاد منجر میشد.
مثال:
The incompatibles in their personalities often clashed.
معنی فارسی کلمه incompatibles
:
افرادی که به دلایل مختلف با یکدیگر سازگاری ندارند.