معنی فارسی incompendious
B2عدم قابلیت خلاصه کردن یا جمعبندی، یعنی توضیحات طولانی و گیجکننده.
Not capable of being presented in a concise or summary form.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کتاب مختصر نشده، دشوار بود که خلاصه شود.
مثال:
The incompendious book was difficult to summarize.
معنی(example):
توضیحات مختصر نشده او، دانشآموزان را گیج کرد.
مثال:
Her incompendious explanation confused the students.
معنی فارسی کلمه incompendious
:
عدم قابلیت خلاصه کردن یا جمعبندی، یعنی توضیحات طولانی و گیجکننده.