معنی فارسی incomposite

B2

غیر ترکیبی به معنای این است که از اجزاء و عناصر مختلف تشکیل شده باشد.

Not made up of a single composition; diverse in elements.

example
معنی(example):

سبک هنرمند غیر ترکیبی است و تکنیک‌های مختلفی را مخلوط می‌کند.

مثال:

The artist's style is incomposite, mixing various techniques.

معنی(example):

ایده‌های او غیر ترکیبی بود و تحقیق علمی را با تجربه شخصی ترکیب می‌کرد.

مثال:

Her ideas were incomposite, blending scientific research with personal experience.

معنی فارسی کلمه incomposite

: معنی incomposite به فارسی

غیر ترکیبی به معنای این است که از اجزاء و عناصر مختلف تشکیل شده باشد.