معنی فارسی incompressibly

B2

غیرقابل فشرده، وضعیتی که در آن حجم یک ماده قابل تغییر نیست و فشار بر روی آن تأثیر کمی دارد.

In a manner that cannot be compressed or reduced in volume.

example
معنی(example):

آب مایعی غیرقابل فشرده است.

مثال:

Water is incompressibly fluid.

معنی(example):

گاز در فشار بالا غیرقابل فشرده است.

مثال:

The gas is incompressibly dense at high pressure.

معنی فارسی کلمه incompressibly

: معنی incompressibly به فارسی

غیرقابل فشرده، وضعیتی که در آن حجم یک ماده قابل تغییر نیست و فشار بر روی آن تأثیر کمی دارد.