معنی فارسی inconceivably

B1

به طرز غیر قابل تصوری، به نوعی که تصور کردن آن دشوار است.

In a manner that is impossible to comprehend or imagine; astonishingly.

example
معنی(example):

این مشکل به طرز غیر قابل تصوری برای دانش‌آموزان جدید پیچیده بود.

مثال:

The problem was inconceivably complicated for the new students.

معنی(example):

او به طرز غیر قابل تصوری در اشکال مختلف هنر با استعداد بود.

مثال:

She was inconceivably talented in various forms of art.

معنی فارسی کلمه inconceivably

: معنی inconceivably به فارسی

به طرز غیر قابل تصوری، به نوعی که تصور کردن آن دشوار است.