معنی فارسی inconcoct
B1به معنای ساختن یا ایجاد چیزی به شکلی غیرواقعی.
To concoct; to create or devise (especially something fanciful).
- VERB
example
معنی(example):
او نمیخواست داستانی بسازد، بنابراین حقیقت را گفت.
مثال:
She did not want to inconcoct a story, so she told the truth.
معنی(example):
به جای ساختن بهانهها، او با پیامدهای کارهایش روبهرو شد.
مثال:
Instead of inconcocting excuses, he faced the consequences of his actions.
معنی فارسی کلمه inconcoct
:
به معنای ساختن یا ایجاد چیزی به شکلی غیرواقعی.