معنی فارسی incondensible
B1غیرقابل تراکم، به بودن یا حالت غیرقابل فشرده شدن اشاره دارد.
Describing a material that cannot be condensed regardless of conditions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از گازها به دلیل ماهیتشان به عنوان غیرقابل تراکم طبقهبندی میشوند.
مثال:
Some gases are classified as incondensible due to their nature.
معنی(example):
طبیعت غیرقابل تراکم برخی مواد اغلب مورد تحلیل قرار میگیرد.
مثال:
The incondensible nature of specific materials is often analyzed.
معنی فارسی کلمه incondensible
:
غیرقابل تراکم، به بودن یا حالت غیرقابل فشرده شدن اشاره دارد.