معنی فارسی inconvertibleness
B1غیرقابل تبدیل بودن، حالتی که در آن چیزی نمیتواند به شکل یا نوع دیگری تغییر کند.
The state of being incapable of being converted or changed.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل تبدیل بودن تصمیم او برای همه آشکار بود.
مثال:
The inconvertibleness of his decision was apparent to everyone.
معنی(example):
غیرقابل تبدیل بودن برخی اوقات میتواند به عنوان یک قوت در نظر گرفته شود.
مثال:
Inconvertibleness can sometimes be considered a strength.
معنی فارسی کلمه inconvertibleness
:
غیرقابل تبدیل بودن، حالتی که در آن چیزی نمیتواند به شکل یا نوع دیگری تغییر کند.