معنی فارسی incorrupted
B1دادهها یا اطلاعاتی که دستکاری نشدهاند و خالص هستند.
Not corrupted; remains in its original, unharmed state.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دادههای غیرآلوده برای تحقیق ضروری بودند.
مثال:
The incorrupted data was vital for the research.
معنی(example):
یک سیستم غیرآلوده اطلاعات قابل اعتماد را تضمین میکند.
مثال:
An incorrupted system ensures reliable information.
معنی فارسی کلمه incorrupted
:
دادهها یا اطلاعاتی که دستکاری نشدهاند و خالص هستند.