معنی فارسی incrassative
B1دارای خاصیت ضخیم کنندگی یا انباشت.
Having the quality of thickening or making denser.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خواص ضخیمکنندهٔ ماده آزمایش شدند.
مثال:
The incrassative properties of the substance were tested.
معنی(example):
برخی از مواد ضخیمکننده در آشپزی استفاده میشوند.
مثال:
Certain incrassative agents are used in cooking.
معنی فارسی کلمه incrassative
:
دارای خاصیت ضخیم کنندگی یا انباشت.