معنی فارسی incrassation
B2عمل ضخیم شدن یا انباشت، به ویژه در علم و صنعت.
The process of becoming thick or dense.
- NOUN
example
معنی(example):
ضخیم شدن ماده غیرمنتظره بود.
مثال:
The incrassation of the material was unexpected.
معنی(example):
محققان در حال بررسی اثرات ضخیمسازی برخی از مواد شیمیایی هستند.
مثال:
Researchers are exploring the incrassation effects of certain chemicals.
معنی فارسی کلمه incrassation
:
عمل ضخیم شدن یا انباشت، به ویژه در علم و صنعت.