معنی فارسی incredited
B1نسبت دادن یا اعتبار دادن، به عمل تایید یا تخصیص اعتبار به کسی یا چیزی اشاره دارد.
To attribute or give credit to someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
او موفقیتش را به کار سخت و اراده نسبت داد.
مثال:
She incredited her success to hard work and determination.
معنی(example):
این تحقیق به یک دانشمند معتبر نسبت داده شد.
مثال:
The research was incredited to a prestigious scientist.
معنی فارسی کلمه incredited
:
نسبت دادن یا اعتبار دادن، به عمل تایید یا تخصیص اعتبار به کسی یا چیزی اشاره دارد.