معنی فارسی increeping

B2

به آرامی و به تدریج نزدیک شدن یا وارد شدن به یک فضا.

Moving gradually or stealthily toward something.

example
معنی(example):

مه‌ای که به آرامی نزدیک می‌شد، دیدن جاده را دشوار کرده بود.

مثال:

The increeping fog made it hard to see the road.

معنی(example):

او متوجه سایه‌های به آرامی نزدیک شونده شد وقتی غروب نزدیک می‌شد.

مثال:

He noticed the increeping shadows as dusk approached.

معنی فارسی کلمه increeping

: معنی increeping به فارسی

به آرامی و به تدریج نزدیک شدن یا وارد شدن به یک فضا.