معنی فارسی incrustant

B1

اینکروستنت به معنای لایه یا ماده‌ای است که به سطح دیگر می‌چسبد و معمولا در طبیعت یافت می‌شود.

A substance that forms a crust or layer over another surface.

example
معنی(example):

لایه‌های اینکروستنتی به مرور زمان جمع می‌شوند.

مثال:

The incrustant layers build up over time.

معنی(example):

یک اینکروستنت می‌تواند در محیط‌های طبیعی مختلف یافت شود.

مثال:

An incrustant can be found in various natural environments.

معنی فارسی کلمه incrustant

: معنی incrustant به فارسی

اینکروستنت به معنای لایه یا ماده‌ای است که به سطح دیگر می‌چسبد و معمولا در طبیعت یافت می‌شود.