معنی فارسی incrystal

B1

به معنای چیزی که به طور خاص ویژگی‌های بلوری دارد یا به بلور تعلق دارد.

Pertaining to or resembling a crystal.

example
معنی(example):

هنرمند از تکنیک‌های درون بلور برای ساخت مجسمه استفاده کرد.

مثال:

The artist used incrystal techniques to create the sculpture.

معنی(example):

ساختارهای بلورین در مطالعه ی مواد معدنی اهمیت دارند.

مثال:

Incrystal structures are important in the study of minerals.

معنی فارسی کلمه incrystal

: معنی incrystal به فارسی

به معنای چیزی که به طور خاص ویژگی‌های بلوری دارد یا به بلور تعلق دارد.