معنی فارسی incube
B1انکوب کردن، به عمل قرار دادن تخم یا جنین در شرایط مناسب برای رشد گفته میشود.
To place eggs or embryos under conditions suitable for growth.
- VERB
example
معنی(example):
برای انکوب کردن تخمها، دما و رطوبت کنترلشده ضروری است.
مثال:
To incube eggs, controlled temperature and humidity are essential.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند لاروها را در یک محیط امن انکوب کنند.
مثال:
They decided to incube the larvae in a safe environment.
معنی فارسی کلمه incube
:انکوب کردن، به عمل قرار دادن تخم یا جنین در شرایط مناسب برای رشد گفته میشود.