معنی فارسی incubuses

B1

انکوباتور، به تخم‌ها یا موجودات در حال انکوب اشاره دارد که هنوز به دنیا نیامده‌اند.

Eggs or embryos that are undergoing incubation process, not yet hatched.

example
معنی(example):

انکوباتورهای این گونه به دقت تحت نظر قرار گرفتند تا از سلامت آن‌ها اطمینان حاصل شود.

مثال:

The incubuses of the species were monitored closely to ensure their health.

معنی(example):

چندین انکوباتور به دلیل شرایط نامناسب نتوانستند بچه‌ها را به دنیا بیاورند.

مثال:

Several incubuses failed to hatch due to improper conditions.

معنی فارسی کلمه incubuses

:

انکوباتور، به تخم‌ها یا موجودات در حال انکوب اشاره دارد که هنوز به دنیا نیامده‌اند.