معنی فارسی inculcated
B2تلقین شده به معنای آن است که یک ایده یا رفتار به تدریج در ذهن شخص جا افتاده است.
To have instilled an idea, attitude, or habit through persistent instruction.
- verb
verb
معنی(verb):
To teach by repeated instruction.
معنی(verb):
To induce understanding or a particular sentiment in a person or persons.
example
معنی(example):
آداب خوب توسط والدینش در او تلقین شده بود.
مثال:
Good manners were inculcated in him by his parents.
معنی(example):
این ارزش‌ها در طول سال‌ها آموزش تلقین شده بودند.
مثال:
The values were inculcated over many years of education.
معنی فارسی کلمه inculcated
:
تلقین شده به معنای آن است که یک ایده یا رفتار به تدریج در ذهن شخص جا افتاده است.
