معنی فارسی inculk

B1

القا کردن، به وجود آوردن و وارد کردن ایده‌ها یا مفاهیم به ذهن دیگران.

To implant or instill, especially ideas or concepts.

example
معنی(example):

دانش‌آموزان در طول بحث توانستند ایده‌های خود را القا کنند.

مثال:

The students were able to inculk their ideas during the debate.

معنی(example):

القای تفکر انتقادی به یادگیرندگان جوان اهمیت دارد.

مثال:

It's important to inculk critical thinking in young learners.

معنی فارسی کلمه inculk

:

القا کردن، به وجود آوردن و وارد کردن ایده‌ها یا مفاهیم به ذهن دیگران.