معنی فارسی inculturation
B2شخصیسازی فرهنگی به مفهوم فرآیندی اشاره دارد که در آن فرد عناصر فرهنگی جدید را میآموزد و با آنها سازگار میشود.
The process of integrating and adapting to a new culture.
- noun
noun
معنی(noun):
The adaptation of Christian teachings in a non-Christian culture.
example
معنی(example):
شخصیسازی فرهنگی برای سازگاری با فرهنگهای جدید مهم است.
مثال:
Inculturation is important for adapting to new cultures.
معنی(example):
آنها موضوع شخصیسازی فرهنگی را در انسانشناسی بررسی میکنند.
مثال:
They study inculturation in anthropology.
معنی فارسی کلمه inculturation
:
شخصیسازی فرهنگی به مفهوم فرآیندی اشاره دارد که در آن فرد عناصر فرهنگی جدید را میآموزد و با آنها سازگار میشود.