معنی فارسی incumbant
B1شخصی که هماکنون در یک موقعیت یا مسئولیت خاص قرار دارد.
Currently holding an office or position.
- NOUN
example
معنی(example):
رئیسجمهور فعلی سال آینده برای دور دوم انتخابات شرکت خواهد کرد.
مثال:
The incumbant president will run for re-election next year.
معنی(example):
یک فرد در حین مدت مشخصی یک موقعیت رسمی را در اختیار دارد.
مثال:
An incumbant holds an official position during a specific term.
معنی فارسی کلمه incumbant
:شخصی که هماکنون در یک موقعیت یا مسئولیت خاص قرار دارد.