معنی فارسی incursionary
B2مربوط به اقدامات متجاوزانه یا نفوذ به حریم شخصی دیگران.
Related to or characterized by an incursion; invasively engaging.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نیروهای متجاوز بدون مجوز وارد منطقه شدند.
مثال:
The incursionary forces entered the zone without permission.
معنی(example):
اقدامات متجاوزانه میتواند به منازعات بینالمللی منجر شود.
مثال:
Incursionary actions can lead to international disputes.
معنی فارسی کلمه incursionary
:مربوط به اقدامات متجاوزانه یا نفوذ به حریم شخصی دیگران.