معنی فارسی incurvates
B1به طور خاص، به معنای خم شدن یا منحنی شدن چیزی، به ویژه در زیست‌شناسی.
To bend or curve inward.
- verb
verb
معنی(verb):
To bend (especially inwards); to give a curved shape to.
معنی(verb):
To have a curved or bent shape; to bend or curve inwards.
example
معنی(example):
برخی از برگ‌ها هنگام رشد به سمت داخل خم می‌شوند.
مثال:
Some leaves incurvates as they grow.
معنی(example):
ساقه گیاه زیر وزن سنگین خم می‌شود.
مثال:
The plant's stem incurvates under heavy weight.
معنی فارسی کلمه incurvates
:
به طور خاص، به معنای خم شدن یا منحنی شدن چیزی، به ویژه در زیست‌شناسی.
