معنی فارسی incurves
B1انحناهای داخلی یا منحنیهایی که به سمت داخل خم میشوند.
Curves that bend inward or concave.
- verb
verb
معنی(verb):
To cause something to curve inwards.
مثال:
A small amount of spin may incurve the ball.
معنی(verb):
To curve inwards.
example
معنی(example):
طراح انحناهای داخلی را در بدنه خودرو برای بهبود آیرودینامیک به کار میبرد.
مثال:
The designer incorporates incurves in the car's body for aerodynamics.
معنی(example):
انحناهای داخلی میتوانند جذابیت بصری طراحی مبلمان را افزایش دهند.
مثال:
Incurves can enhance the aesthetic appeal of furniture designs.
معنی فارسی کلمه incurves
:
انحناهای داخلی یا منحنیهایی که به سمت داخل خم میشوند.