معنی فارسی indefinitively
B2به صورت نامعین، به حالتی اشاره دارد که مشخص نیست چه زمانی دوباره شروع خواهد شد.
In a manner that is not defined by a specific time frame.
- ADVERB
example
معنی(example):
او جلسه را به صورت نامعین ترک کرد، بدون اینکه تاریخی برای بازگشت تعیین کند.
مثال:
He left the meeting indefinitively, without setting a date to return.
معنی(example):
این پروژه به دلیل کمبود بودجه به صورت نامعین متوقف شد.
مثال:
The project was put on hold indefinitively due to lack of funds.
معنی فارسی کلمه indefinitively
:به صورت نامعین، به حالتی اشاره دارد که مشخص نیست چه زمانی دوباره شروع خواهد شد.