معنی فارسی indelibly
C1به معنای چیزی که بهطور دائمی باقی میماند.
In a way that cannot be removed or forgotten.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an indelible manner.
example
معنی(example):
این تجربه بهطور دائمی زندگیام را تغییر خواهد داد.
مثال:
This experience will indelibly change my life.
معنی(example):
درس بهطور دائمی در ذهن او نقش بست.
مثال:
The lesson was indelibly printed in his mind.
معنی فارسی کلمه indelibly
:
به معنای چیزی که بهطور دائمی باقی میماند.