معنی فارسی indelicately

B1

به معنای انجام عملی به صورت بی‌ادبانه یا بی‌حیا.

In a manner that lacks sensitivity or tact.

example
معنی(example):

او به طور بی‌ادبانه موضوع حساس را در طول شام یادآوری کرد.

مثال:

He indelicately mentioned the sensitive topic during dinner.

معنی(example):

به طور بی‌ادبانه مطرح کردن موضوع باعث ایجاد تنش در اتاق شد.

مثال:

Indelicately bringing up the issue caused tension in the room.

معنی فارسی کلمه indelicately

:

به معنای انجام عملی به صورت بی‌ادبانه یا بی‌حیا.