معنی فارسی indescribably

B2

غیرقابل توصیف، به طوری که نمی‌توان به راحتی آن را با کلمات بیان کرد.

In a manner that cannot be described; extremely.

example
معنی(example):

او در روز عروسی‌اش غیرقابل توصیف خوشحال بود.

مثال:

She was indescribably happy on her wedding day.

معنی(example):

زیبایی منظره غیرقابل توصیف خیره‌کننده بود.

مثال:

The beauty of the landscape was indescribably stunning.

معنی فارسی کلمه indescribably

: معنی indescribably به فارسی

غیرقابل توصیف، به طوری که نمی‌توان به راحتی آن را با کلمات بیان کرد.