معنی فارسی indispensability
B1ضرورت یا اهمیت چیزی که نمیتوان بدون آن کار کرد.
The state of being essential or absolutely necessary.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل جایگزینی ارتباط واضح اغلب نادیده گرفته میشود.
مثال:
The indispensability of clear communication is often overlooked.
معنی(example):
در کار تیمی، غیرقابل جایگزینی اعتماد بسیار مهم است.
مثال:
In teamwork, the indispensability of trust is crucial.
معنی فارسی کلمه indispensability
:
ضرورت یا اهمیت چیزی که نمیتوان بدون آن کار کرد.