معنی فارسی inditement
B2اتیام، اشاره به فرایند اتهام زدن به فردی به خاطر انجام عمل غیرقانونی.
The act of accusing someone formally of a crime.
- NOUN
example
معنی(example):
اتیام این سیاستمدار عمومی را شوکه کرد.
مثال:
The inditement of the politician shocked the public.
معنی(example):
او به خاطر اقداماتش با اتهام روبرو شد.
مثال:
He faced inditement for his actions.
معنی فارسی کلمه inditement
:اتیام، اشاره به فرایند اتهام زدن به فردی به خاطر انجام عمل غیرقانونی.