معنی فارسی inducer
B2تحریککننده، مادهای که موجب آغاز فرآیند یا واکنش شیمیایی میشود.
A substance that brings about or initiates a specific process or reaction.
- noun
noun
معنی(noun):
One who induces
معنی(noun):
A molecule that starts gene expression
example
معنی(example):
تحریککننده فرایند را فعال میکند.
مثال:
The inducer activates the process.
معنی(example):
در علم، تحریککننده به شروع یک واکنش کمک میکند.
مثال:
In science, an inducer helps initiate a reaction.
معنی فارسی کلمه inducer
:
تحریککننده، مادهای که موجب آغاز فرآیند یا واکنش شیمیایی میشود.