معنی فارسی inducible
B2قابل تحریک، به معنای وجود پتانسیل برای شروع یا فعال شدن تحت تأثیر عواملی خاص.
Capable of being activated or triggered by certain stimuli.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Able to be induced or caused.
معنی(adjective):
Obtainable by induction; derivable; inferable.
example
معنی(example):
آنزیم تحت شرایط خاصی قابل تحریک است.
مثال:
The enzyme is inducible under certain conditions.
معنی(example):
این ژن‌ها به‌وسیله استرس قابل تحریک هستند.
مثال:
These genes are inducible by stress.
معنی فارسی کلمه inducible
:
قابل تحریک، به معنای وجود پتانسیل برای شروع یا فعال شدن تحت تأثیر عواملی خاص.
