معنی فارسی inductee
B1شخصی که به یک گروه، سازمان، یا جامعه جدید دعوت میشود.
A person who is formally admitted to a group or organization.
- NOUN
example
معنی(example):
جان به عنوان یک عضو جدید به تالار مشاهیر انتخاب شد.
مثال:
John was chosen as an inductee into the hall of fame.
معنی(example):
مراسم به اعضای جدید برای دستاوردهایشان احترام گذاشت.
مثال:
The ceremony honored the inductees for their achievements.
معنی فارسی کلمه inductee
:شخصی که به یک گروه، سازمان، یا جامعه جدید دعوت میشود.