معنی فارسی inducteous
B1دارای خواص القا، مربوط به القا یا تأثیر میدانهای مغناطیسی.
Relating to or having the properties of inductance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماده به خاطر خواص القایی آن شناسایی شد.
مثال:
The material was noted for its inducteous properties.
معنی(example):
دانشمندان در حال تحقیق درباره مواد القایی برای بهبود فناوری هستند.
مثال:
Scientists are researching inducteous materials for better technology.
معنی فارسی کلمه inducteous
:دارای خواص القا، مربوط به القا یا تأثیر میدانهای مغناطیسی.