معنی فارسی inductivity
B2استنتاجی بودن به توانایی یک ماده در ایجاد میدانهای مغناطیسی در پاسخ به جریان الکتریکی اشاره دارد.
The ability of a material to react to a magnetic field or electrical current.
- NOUN
example
معنی(example):
استنتاجی بودن ماده تعیین میکند که چگونه خوب میتواند جریان الکتریکی را منتقل کند.
مثال:
The inductivity of the material determines how well it can carry an electrical current.
معنی(example):
استنتاجی بودن بالاتر در یک هسته عملکرد ترانسفورماتورها را بهبود میبخشد.
مثال:
Higher inductivity in a core enhances the performance of transformers.
معنی فارسی کلمه inductivity
:
استنتاجی بودن به توانایی یک ماده در ایجاد میدانهای مغناطیسی در پاسخ به جریان الکتریکی اشاره دارد.