معنی فارسی induement

B1

ایجاد، فرآیند یا عمل برقراری وضعیت یا قانون جدید.

The act of establishing or instituting something.

example
معنی(example):

ایجاد قوانین جدید زمان بر خواهد بود.

مثال:

The induement of new regulations will take time to adjust to.

معنی(example):

فرایند ایجاد طولانی بود اما ضروری بود.

مثال:

The induement process was lengthy but necessary.

معنی فارسی کلمه induement

:

ایجاد، فرآیند یا عمل برقراری وضعیت یا قانون جدید.