معنی فارسی indurative
B1سختکننده، اشاره به موادی که میتوانند باعث سخت شدن یا استحکام بخشیدن به مواد دیگر شوند.
Having the property of causing something to harden or become firm.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خواص سختکننده این ماده آن را برای ساختوساز ایدهآل میکند.
مثال:
The indurative properties of this material make it ideal for construction.
معنی(example):
درمانهای سختکننده میتوانند به تقویت نواحی ضعیف کمک کنند.
مثال:
Indurative treatments can help strengthen weak areas.
معنی فارسی کلمه indurative
:
سختکننده، اشاره به موادی که میتوانند باعث سخت شدن یا استحکام بخشیدن به مواد دیگر شوند.